همه جا صحبت از انتخابات دولت چهاردهم است. قرار است از فردا تبلیغات بین آقایان جلیلی، قالیباف، پزشکیان، پورمحمدی، زاکانی و قاضی زاده هاشمی شروع شود.
با افرادی که صاحب نظر هستند گفتگو میکنم. مدام تحلیلها را در فضای مجازی و رسانهها رصد میکنم و به درخواست مشارکت در مسائل اصفهان فکر میکنم.
نطق مهدی طغیانی، نماینده مردم اصفهان در مجلس دوازدهم در فضای مجازی منتشر میشود که نقطه ثقل حیات اصفهان و فلات مرکزی را زایندهرود میداند و درخواست میکند که رئیس دولت چهاردهم برای اصفهان به برنامهای جز جریان زایندهرود نیندیشد.
در دولت سیزدهم، برای نخستین بار مدیریت استان اصفهان بر تابوی همیشگی زایندهرود خط قرمز کشید و کوشید روی واقعبینانهای از اصفهان را نشان دهد. اصفهانی که برخوردار نیست و زبانههای فرونشست زیر زمین تاریخیاش را سست کرده است. اصفهانی که حالا دیگر زیر پای ۸۲۰ هزار خانه مسکونی، ۶ هزار بنای تاریخی، ورزشگاه بزرگ نقشجهان، دو پالایشگاه، سه فرودگاه و ۲.۵ میلیون نفر ساکن در دشت اصفهان-برخوار بیجان شده است و نرخ فرونشست در دشت اصفهان-برخوار در حدود ۱۶۰ میلیمتر در سال رسیده و فرودگاه شهید بهشتی اصفهان بین ۸ تا ۱۲ سانتیمتر در سال نشست میکند. اصفهانی که طی سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ با نرخ فرونشست تقریبا ۴۰ برابر نرخ جهانی مواجه شده است.
موضوع زاینده رود هم موضوع جدیدی نیست. صحبت از مهمترین رود فلات مرکزی و حوضه زاینده رود است که زندگی میلیونها نفر به آن وابسته است. در این چند دهه سیاستهای کلان دولت در خصوص آب شفاف سازی نشده است و بازیهای کلامی و سیاسی کاری سرلوحه این موضوع مهم قرار گرفته است.
بارگذاری بیشتر از ظرفیت و آورد رودخانه زاینده رود
طی دهههای اخیر بارگذاری بیشتر از ظرفیت و آورد رودخانه زاینده رود و حوضه آبریز جغرافیایی گاوخونی انجام شده اما اولویتهای توسعه پایدار اجتماعی و زیست محیطی و سلامت انسانی جوامع در این توسعه شکننده، در نظر گرفته نشده است. اگر زاینده رود را به عنوان یک پیکره زنده در نظر بگیریم، مرزهای جغرافیایی و سیاسی در این خصوص بی معنا میشود چراکه طبیعت و مرزهای طبیعی جغرافیایی حرف اول و آخر را میزند. واقعیت این است که طی دهههای اخیر بارگذاری بیشتر از ظرفیت و آورد رودخانه زاینده رود و حوضه آبریز جغرافیایی گاوخونی انجام شده است.
در دهه ۷۰ و به دلیل بارندگیهای بسیار خوب و بی سابقه در کشور و به ویژه در حوضه زایندهرود بنای توسعه طولی کشاورزی در این حوضه انجام شد و در این دهه واگذاری اراضی، برای مصارف کشاورزی به ویژه در استان اصفهان تا دو برابر افزایش یافت. این سیاست در سالهای بعد نیز در حوضه زاینده رود ادامه یافت که در دولت بهار با غلظت و سرعت بیشتری تداوم پیدا کرد. سیاستهایی مانند استانی کردن حوضه آبریز زایندهرود و مجوزهای بی در و پیکر حفر چاه.
حل مساله زایندهرود بسیار ساده است. یکی از دلایل اصلی خشکی شاهرگ فلات مرکزی این است که وزارت نیرو یک میلیون و ۹۷۶ هزار مترمکعب آب را فروخته است درحالی که ظرفیت آب آوری این رود، ۳۸۴ میلیون مترمکعب بوده است یعنی حدود ۵ برابر آبآوری.
مسئله دوم این است که زایندهرود دچار لگامگسیختگی شده است و طرحهای غیرفنی آبخیزداری هم تمامی آبراهههای به زایندهرود را مسدود کرده است و سیاستهای نادرست دولتهای گذشته منجر به تخریب بیشتر در این حوضه آبریز شده است.
در حال حاضر مصارف حوضه زاینده رود منتهی به تالاب گاوخونی بالغ بر ۴۰۰ میلیون متر مکعب بیشتر از آورده و منابع رودخانه است که این میزان کسری آب به اندازه تأمین آب شرب ۱۸ ماهه اصفهان بزرگ با جمعیت پنج میلیون نفر است.
مطالبه جریان دائمی زایندهرود از سراب تا پایاب
اما اصفهانیها انتظار دارند مطالبه جریان دائمی زایندهرود از سراب تا پایاب در امتداد دولت سیزدهم در راس وزارت نیرو دولت جدید قرار گیرد و مصوبات ۹مادهای (۲/۱۰/۹۲)، تشکیل شورای هماهنگی زایندهرود که بر عدم بارگذاری جدید بر این حوضه آبریز دلالت دارد با مشارکت بهرهبرداران به نتیجه برسد و مصوبات جلسات سیزدهم(۱۸/۱/۹۳) و جلسه بیست و چهارم (۲۳/۱/۹۵) شورای عالی آب و همچنین مصوبات جلسه شورای امنیت ملی کشور (۳۰/۶/۹۳) و جلسات سی و نهم و چهلم شورای عالی آب و جلسات اول تا سوم کارگروه ملی سازگاری با کم آبی کشور و جلسات نوزده گانه شورای هماهنگی زاینده رود توسط دولت آگاه، پُرکار و معتقد به مبانی انقلاب در سالی که به مشارکت مردم مزین شده است اجرایی شود.
*فعال رسانهای و خبرنگار حوزه آب و محیطزیست
۴۶