در سالگرد دومین قهرمان آسیایی استقلال سراغ رضا حسنزاده رفتیم. مدافع اسبق این تیم که در بنگلادش یکی از بازیکنان فیکس آبی پوشان بود و در فینال جام هم توانست برای استقلال گلزنی کند.
۳۳ سال از قهرمانی استقلال گذشت. موفقیتی که ستاره دوم را برای استقلال به ارمغان آورد. قطعاً آن روزها را دقیق به خاطر دارید
دقیقاً. یادش بخیر. چه کسی فکر میکرد تا چشم بر هم بزنیم ۳۳ سال از قهرمانی ما بگذرد؟ واقعا چه روزهایی بود. فوتبال ایران طی یک سال سه عنوان ارزشمند به دست آورد. تیم ملی قهرمان بازیهای آسیایی شد، ما جام باشگاههای آسیا را فتح کردیم و پرسپولیس هم جام در جام آسیا را برد. استقلال واقعاً در آن مقطع تیم بسیار خوبی بود. ما در بازیهای آسیایی پکن ۷ ملی پوش داشتیم که ۶ نفر از آنها فیکس بازی میکردند. علی آقا پروین سرمربی تیم ملی بود ولی کاملاً به توانایی بازیکنان ملی پوش استقلال ایمان داشت. وقتی از پروین میپرسیدند “چرا تا این حد به بازیکنان استقلال در تیم ملی میدان میدهی؟” میگفت: برای من نتیجه و آبرو مهم است.
البته برخی افراد هم در فضای مجازی این مسئله را مطرح میکنند که آن زمان جام باشگاههای آسیا اعتبار الان را نداشت. شما این ادعا را قبول دارید؟
نه. اصلاً. اولاً که باید شرایط و امکانات را سنجید و در ثانی، نمیشود تاریخ را کتمان کرد. الان رئال مادرید این همه جام قهرمانی باشگاههای اروپا دارد. آیا میتوان گفت جامی که این باشگاه ۵۰ سال قبل گرفته حالا دیگر ارزش ندارد؟ آن قهرمانی بخشی از تاریخ افتخارات رئال است. در همین آسیا کشورهایی مانند برمه سابقه قهرمانی دارند. این تیمها الان قدرت درجه ۳ آسیا هستند ولی تاریخ و قهرمانی آنها را که نمیشود کتمان کرد. استقلال در آن مقطع جدا از قهرمانی آسیا، به رکوردهای دیگری هم رسید. بیشترین پیروزی، کمترین باخت، مقتدرانهترین قهرمانی. تیم استقلال در سال ۱۳۷۰ که قهرمان آسیا شد فوق العاده بود، همان قهرمانی که با نسل ما به دست آمد موجب بیشتر شدن تعداد هواداران استقلال شد. حالا شما حساب کن خوشحالی من بابت آن قهرمانی چند برابر هم شد چون در فینال یکی از گلهای استقلال را زدم. جام باشگاههای آسیا در آن زمان هم بسیار سطح بالایی داشت و هیچ تیمی به راحتی در آن قهرمان نمی شد.
قطعاً به خاطر دارید هنگام بازگشت به ایران چطور از شما استقبال کردند.
بله بله. آقای پروین و آقای جواد زرینچه که برای تبریک گفتن به ما در فرودگاه حاضر شده بودند. بعد از آن به سمت محله پدری راه افتادیم. ما در محله عباسی خاکی در منطقه ۱۷ زندگی میکردیم. یک محله فوتبال خیز که علاوه بر من، علیرضا منصوریان، ناصر عباسی، رسول غنیزاده و…. هم بچه همانجا بودند. وقتی سر کوچه خانه پدری رسیدم مردم و بچه محلها با گل و گوسفند در انتظارم بودند. آن موقع موبایل نبود و مردم برای عکس گرفتن با خودشان دوربین میآوردند. خیلیها دوربین یاشیکا آورده بودند و هنوز صدای فلاش زدن آن دوربینها که با من عکس یادگاری میگرفتند در ذهنم مانده است. در آن زمان دوستیها واقعی تر و صادقانه تر بود. دقیقاً مانند مردم که آدم حس میکند صداقتشان خیلی بیشتر بود.
خاطره جالب دیگری که برخی استقلالیها تعریف میکنند به زمان بالا بردن کاپ قهرمانی برمیگردد. میگویند شاهین و شاهرخ بیانی برای بالا بردن جام با هم تعارف میکردند اما ناگهان کاظم اولیایی آن را بالا برد!
بله (میخندد) حاجی بنده خدا قصد بدی نداشت. بر اساس عرف فوتبال باید کاپیتان جام را بالای سر ببرد و بقیه بازیکنان گرد او حلقه بزنند اما حاج کاظم چون در آن زمان تازه به فوتبال وارد شده بود، در جریان این ماجرا نبود ولی صادقانه بگویم هیچکس از این اتفاق ناراحت نشد چون اعضای تیم استقلال به معنای واقعی کلمه با همدیگر رفیق بودند.
در مورد آن دوره از رقابتهای قهرمانی جام باشگاههای آسیا چند سال قبل این شایعه در فضای مجازی مطرح شد که ناصر حجازی و منصور پورحیدری اسطورههای فقید استقلال برای بازی محمدان-استقلال با یکدیگر صحبت کرده بودند تا شرایط برای صعود نماینده بنگلادش هم فراهم شود
اصلاً شان و شخصیت این دو بزرگوار فراتر از چنین شایعاتی است که مطرح شد. من با هر دو نفر کار کردم. تبانی؟ این وصلهها اصلاً به پورحیدری و حجازی نمیچسبد. با صراحت میگویم به عنوان یکی از بازیکنان فیکس استقلال در آن مسابقات هرگز چنین چیزی را ندیدم و قطعاً چنین مسئلهای رخ نداد.
استقلال کمتر از ۵ ماه پس از قهرمانی در آسیا و کسب ستاره دوم، دوباره راهی جام باشگاههای آسیا شد و تا فینال هم پیش رفت اما در جدال نهایی مغلوب الهلال شد. داوریها در آن مسابقات به گونهای بود که شائبه برانگیز شد و این حس به وجود میآمد که نمیخواهند استقلال دوباره قهرمان شود
شک نکن همینطوری بود. آن مسابقات به میزبانی قطر در روزهای پایانی آذر سال ۱۳۷۰ برگزار شد و ما از همان روز اول که به قطر رسیدیم، متوجه تغییر در نوع برخورد با خودمان شدیم. خیلی آنجا ما را اذیت کردند. در بازی نیمه نهایی هر کاری کردند تا الریان قطر بالا بیاید. گل صمد مرفاوی را آفساید اعلام کردند و زمین فوتبال شده بود مثل بیمارستان! هر ۵ دقیقه یکبار بازیکنان روی زمین میافتادند و برانکارد داخل چمن میآمد. آنها تا دقیقه ۸۷ با همین روش استقلال را برده بودند اما به لطف گلهایی که عباس سرخاب و عبدالعلی چنگیز در ۳ دقیقه پایانی زدند، ما به فینال رسیدیم. نمیدانید در آن مسابقه چقدر به ما فحاشی کردند. کار به جایی رسید که شاهرخ بیانی از کوره در رفت و اعتراض کرد اما داور دقیقاً منتظر همین بهانه بود تا او را اخراج کند و نگذارد در بازی فینال مقابل الهلال به میدان برود. با این وجود به فینال رسیدیم و از الهلال هم جلو افتادیم اما دوباره داوری وارد عمل شد. گل الهلال در شرایط مشکوکی به ثمر رسید. داور ابتدا دست خود را به علامت ضربه دو ضرب بالا برده بود به همین خاطر بچهها گیج شدند. کلاً در آن مسابقات همه چیز به گونهای بود که دلشان میخواست وقتی بازیها به میزبانی یک کشور عربی در حوزه خلیج فارس برگزار میشود، یک تیم از همان کشورها هم قهرمان شود. در آن مقطع کنفدراسیون فوتبال آسیا هر کاری کرد تا وقتی الریان قطر توسط استقلال حذف شد، ما دیگر تحت هیچ شرایطی قهرمان نشویم و جام به الهلال برسد. آنها این کار را کردند تا استقلال ستاره سوم را نگیرد.
به نظر شما ستقلال به ستاره سوم میرسد؟
با بازیکنان خوبی داریم اما رفتارهای سلیقهای به فوتبال ایران ضربه میزند. اگر قرار است در رقابتهای آسیایی قهرمان شویم باید شرایط بهتری برای باشگاههای ایرانی فراهم شود. باید کاری کنیم تا بازیکنان خوب و درجه اول خارجی به تیمهای ایرانی بیایند نه اینکه با طرح قوانینی مانند سقف بودجه نمایندگان خودمان را محدود کنیم. قاطعانه میگویم قهرمانی یک تیم ایرانی در لیگ نخبگان آسیا غیر ممکن نیست ولی کار سختی است و باید شرایط برای آن فراهم شود.
بیشتر بخوانید: وقتی دومین ستاره روی پیراهن استقلال نشست/ یک خط تلفن و یک قواره پارچه، پاداش قهرمانی در آسیا!