به گزارش خبرورزشی، به مناسبت دومین قهرمانی استقلال در قاره آسیا، به سراغ بهترین بازیکن لیگ قهرمانان آسیا در سال ۱۹۹۱ رفتیم. عباس سرخاب که استقلالیها او را به عنوان عباس ۳۰ ثانیه میشناسند، به قدری در راه کسب دومین ستاره آبیها به تیم کمک کرد که بهترین بازیکن تورنمنت انتخاب شد. با سرخاب که جزو برترین مهاجمان تاریخ استقلال محسوب میشود، دقایق زیادی گپ زدیم و او داستانهای جالبی از قهرمانی آسیا تعریف کرد که شاید کمتر شنیده باشید.
آقای سرخاب این روزها که سالگرد قهرمانی استقلال است، نام شما بیشتر از هر زمانی به میان میآید؛ آنهم به عنوان یکی از مهمترین بازیکنان آن تیم رویایی.
البته کسانی که در تهران هستند، بیشتر دیده میشوند و تبلیغات و تمجیدها حول این دوستان میچرخد چرا که ما دور از پایتخت و کانون توجهات هستیم! هرچند همه نفرات آن تیم و تمام استقلالیها زحمت کشیدند ولی واقعا ما تمام تلاشمان را به کار بستیم. وقتی من به استقلال آمدم، تیم اوضاع چندان جالبی نداشت اما به تدریج قهرمان تهران، لیگ ایران و دست آخر هم آسیا شدیم. من کل مسابقات آن دوره را به صورت فیکس بازی کردم و در دیدار نهایی هم با لیائونینگ چین بازی داشتیم که تیم واقعا مدعی و چقری بود و مدافع عنوان قهرمانی هم محسوب میشد. بعد از برتری دو بر صفر برابر نماینده اندونزی در نیمه نهایی که یکی از گلها را من به ثمر رساندم و دیگری را هم شاهرخ بیانی، به فینال رسیدیم. انصافا تیم کامل و یک دستی داشتیم و اصلا بحث ذخیره و فیکس نبود. تمام بازیکنان در لحظه میتوانستند نتیجه بازی را تغییر دهند و اسکلت تیم فوق العاده بود.
جو مسابقات چگونه بود؟
شاید اگر میزبانی بازیها به جای بنگلادش در اختیار کشور دیگری قرار میگرفت، از لحاظ رسانهای هم خیلی بیشتر روی آن مانور داده میشد. در آن سالها بنگلادش کشور ضعیفی محسوب میشد و امکانات غرب آسیا و کشورهای دیگر شرق را نداشت. تا جایی که هتل ما و تیم لیائونینگ در مکانی مشترک بود. به یاد دارم شب فینال مرحوم پورحیدری به کلیه اعضای تیم اعلام کرد راس ساعت ۱۱ باید بخوابند. ما هم حوالی ساعت ۸ و وقتی شام خورده بودیم، مشغول قدم زدن در محوطه هتل بودیم که بازیکنان تیم چینی را دیدیم. همین موضوع باعث شد تا دقایقی مشغول کری خواندن برای هم شویم و جالب اینجاست که آنها چینی کری میخواندند و ما فارسی!
درباره حس و حالتان در روز بازی بگویید. آیا استرس داشتید؟
روز فینال مسوولیت سنگینی که روی دوشمان بود را کاملا احساس میکردیم. وقتی اسامی خوانده شد و نفرات اصلی به زمین رفتیم، حساسیت مسابقه را دو چندان متوجه شدیم. بالاخره فینال رقابتهای قارهای بود و حریف از همه نظر آماده بود. آن زمان ما برای آنالیز حریف، امکانات زیادی نداشتیم اما به محض ورود به زمین متوجه شدیم رقیب تا چه اندازه تمامی نفرات ما را میشناسد. به یاد دارم مدافع شماره ۴ حریف بازیکنی بود که مدام من را مهار میکرد و حتی یک سر و گردن از من بالاتر بود. نه تنها من، که اکثر بازیکنان مارک شده بودند و به همین دلیل از سیستم شناور استفاده کردیم و هر بازیکن مدام در زمین مسابقه جایش را تغییر میداد تا مدافعان حریف را گیج کند. وقتی رضا حسن زاده گل نخست را به ثمر رساند، توانستیم سیستم بازیمان را به حریف دیکته کنیم اما در اثر یک غفلت در شروع نیمه دوم گل خوردیم. دقیقه ۶۰ بازی یک شوت به سمت دروازه لیائونینگ زدم که با برخورد به تیرک دروازه به بیرون رفت و همان تیم را جلو کشید. تا اینکه دقیقه ۷۶ روی سانتر ارسالی، توپ را به صمد مرفاوی رساندم و او هم دروازه حریف را باز کرد. از آن لحظه دوندگی ما ۱۰۰ برابر شد. آنقدر میل به نگه داشتن نتیجه داشتیم که حتی خود من تا ۶ قدم زمین خودی برمیگشتم تا از برتری دفاع کنم.
لحظات پس از سوت پایان را به یاد دارید؟
جالب بود که وقت اضافه مسابقه تمام شده بود اما داور اماراتی سوت پایان بازی را نمیزد. منصورخان هم کنار خط آمده بود و داور را صدا میکرد. من هم که عربی بلد بودم، به داور گفتم زمان تمام شده سوت پایان را بزن؛ که پاسخ داد: دخالت نکن وگرنه کارت میدهم! خلاصه بعد از چند رفت و آمد توپ، داور سوت زد و همه به زمین ریختند. آن زمان من به شدت خوشحال بودم اما الان که به آن لحظات فکر میکنم، میبینم چه کار بزرگی انجام دادیم و آنقدر که باید قدر ندید. آن افتخار برای فوتبال ایران، تاریخ استقلال و وجهه بین المللی کشور بسیار مهم بود. شما حساب کنید از قهرمانی اول تا دوم استقلال، حدود ۲۰ سال زمان طول کشید و در این برهه در کشور ما هم انقلاب شد و هم سالها درگیر جنگ تحمیلی بودیم. اما از قهرمانی دوم تیم تاکنون ۳۰ سال میگذرد و همین عظمت آن افتخار را نشان میدهد.
درباره انتخابتان به عنوان بهترین بازیکن جام هم بگویید.
در مراسم اهدای مدال وقتی همه مشغول جشن بودیم، مجری مراسم اسامی بهترینهای جام را اعلام میکرد. من متوجه نشدم اما آقای کاظم اولیایی و یکی از دوستان نزد من آمدند و گفتند سرخاب تو به عنوان بهترین بازیکن جام انتخاب شدی، برو بالای سکو و جایزهات را بگیر. من باورم نمیشد و این افتخار شخصی برایم بسیار ارزشمند بود. هرچند این، نشانی از زحمات هم تیمیهای من بود.
خیلیها اعتقاد دارند به دلیل فاصلهای که فوتبال باشگاهی ایران با دیگر کشورهای آسیا پیدا کرده، قهرمانی استقلال شاید آخرین موفقیت یک تیم ایرانی در رقابتهای قارهای باشد. این ادعا را قبول دارید؟
غیر ممکن است که باشگاهی ایرانی دیگر نتواند قهرمان آسیا شود و قهرمانی استقلال آخرین قهرمانی نمایندگان ایران نخواهد بود. در آینده قطعا باشگاهی از کشور ما میتواند روی سکوی نخست قاره بایستد اما زمانی که فوتبال ما تمام و کمال حرفهای شود. ما از لحاظ پارامترهایی نظیر تکنیک فردی، آمادگی جسمانی، تعصب روی پیراهن و … در آسیا حرفهای زیادی برای گفتن داریم اما از نظر امکانات در سکون به سر میبریم چراکه تمام کشورهای دور و نزدیک از نظر سخت افزاری پیشرفت کردند به جز کشور ما. مشکل اینجاست همیشه به نتایج فعلی قانع هستیم و با توجه نکردن به گسترش زیرساختها، مدام عقب میافتیم. ما باید میزبانی بازیهای مهم آسیا را بگیریم و برای رسیدن به این مهم باید به مدیرانی راس کار بیایند که سلامت، تعصب کاربلدی داشته باشند. این کمبودها نه فقط در فوتبال که در همه رشتههای ورزشی به چشم میخورد. چرا تیم ملی باید به قطر ببازد؟ چرا استقلال نمیتواند ستاره سوم را بگیرد؟ به همین دلایلی که عرض کردم.
در پایان وضعیت امسال استقلال را با توجه به ماندن جواد نکونام و خریدهای متعدد چگونه میبینید؟
ظاهر قضیه خوب به نظر میرسد. یعنی تیم تمریناتش را به موقع شروع کرد، چند بازیکن نامدار به ترکیب اضافه شدند و الان هم که در اردوی خارج از کشور هستند. ولی مهمترین چیز، عملکرد استقلال درون زمین است چرا که دیگر نامها جام نمیآورند. استقلال قطعا امسال مدعی قهرمانی است و باید هم اینگونه باشد اما اجازه دهید چند هفته از شروع بازیها بگذرد، بعد راجع به روش بازی و آینده تیم نظر بدهیم.