به گزارش ایسنا، بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR بهمناسبت ایام ماه مبارک رمضان پروندهی «درسنامهی ترجمهی قرآن» را منتشر میکند، در این پرونده برخی از آیات قرآن کریم که حضرت آیتالله خامنهای شرح و تفسیر کردهاند بهصورت آموزشی برای مخاطبان ارائه میشود، همچنین نظرات دیگر مفسران در ذیل آن آیات مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطلب با آیه ۱۵ سوره مبارکه تغابن آشنا میشویم.
متن آیه
إِنَّمَا أَمْوَالُکمْ وَ أَوْلَادُکمْ فِتْنَهٌ وَ اللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ.
ای مومنان! اموال و فرزندان شما سرگرمکننده و وسیلهی آزمایشاند و پاداش بزرگ و بیعیب و علّت تنها نزد خداست.
ضرورت بحث از آیه
ترجمه صحیح آیه از این جهت ضرورت دارد که به راستی منطق قرآن درباره «ثروت و فرزند» چیست؟ آیا حقیقتاً ثروت و همسر و فرزند مایه فتنهاند؟! قرآن کریم در این آیه «یک بینش کلّی و دید کلّی را در باب همسران و فرزندان و اموال بیان میکند که این دید کلّی چیز بسیار مهمّی است.»(۱)
محل بحث آیه
نکته مهم در ترجمه این آیه، معنای واژه «فتنه» است. در کتب لغت معتبر، این واژه به معنای «آزمایش و امتحان»(۲) آمده است. در معنای حسی این واژه نیز گفتهاند: «فتنه یعنی وقتی که طلا را داخل آتش میکنند تا خلوص و عیار آن از ناخالصیها مشخص شود.»(۳) همچنین اصل و گوهر معنا را نیز « ابتلاء و آزمایش»(۴) دانستهاند. راغب اصفهانی نیز همین معانی را تأیید میکند.(۵) وی همچنین در معنای آیه «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکمْ وَ أَوْلادُکمْ فِتْنَهٌ»(۶) میگوید: «دلیل نامیدن اموال و اولاد به فتنه، برای این است که آدمی با آنها آزمایش میشود.»(۷)
در این میان، لغت پژوه معاصر، علامه مصطفوی معنای متفاوتی را به عنوان اصل و گوهر معنا بیان میکند. وی میگوید: «فتنه یعنی هر چیزی که باعث به هم ریختگی برنامهها و آشفتگی در نظم جاری زندگی شود. حال ممکن است نتیجه آن خیر باشد و ممکن است نتیجه آن شر باشد.»(۸) لذا در این دنیا برخی انسانها برای برخی دیگر، فتنه هستند؛ یعنی باعث بَرهم خوردن نظم و برنامههای زندگی فرد مقابل میشوند.
الف) دیدگاه مترجمان
در ترجمه این آیه برخی مترجمان واژه فتنه را ترجمه نکردهاند و برخی دیگر به معنای آزمایش ترجمه کردهاند.
برخی مترجمان، ذوق سلیم را در ترجمه آیه به کار نبستهاند:
همانا اموال و فرزندانتان شما برای شما محنت و رنج است… (آدینه وند)
به حقیقت، اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند… (الهی قمشهای)
همانا اموال و اولاد شما مایهی آزمون [و دردسر] اند… (بیان السعاده)
و البتّه مال و فرزند گرفتاری است و شوردل… (عاملی)
در مقابل، بسیاری از مترجمان همان معنای آزمایش را در ترجمه ذکر کردهاند.
اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند… (مکارم)
اموال شما و فرزندانتان صرفاً [وسیله] آزمایشی [برای شما] یند… (فولادوند)
جز این نیست که داراییها و فرزندانتان مایه آزمونند… (گرمارودی)
گروه سومی از مترجمان، همان معنای آزمایش را با یک مفهوم دیگری پیوند دادهاند:
جز این نیست که اموال و فرزندان شما وسیله آزمایش شما هستند، پس مبادا آنها شما را به خود مشغول کنند… (صفوی)
جز این نیست که اموال و فرزندانتان (به سبب آن که زینت دنیایند و شما را به خود مشغول میدارند) وسیله آزمایش (شما) هستند… (مشکینی)
در حقیقت اموالتان و فرزندانتان مایه آزمایش (و لغزش) اند… (فارسی)
ب) دیدگاه مفسران
مفسران نیز در تبیین آیه متفاوت بودهاند. علامه طباطبائی (ره)، به کِنایی بودن آیه توجه کرده و آن را با دقت تبیین میکند. ایشان میگوید: «فتنه بودن اموال و فرزندان به این معنی است که آنها انسان را به خود مشغول میکنند و از کار مهمتر یعنی آخرت و اطاعت خدا باز میدارند.»(۹) مرحوم طبرسی نیز به این معنا اشاره کرده است.(۱۰) سید قطب نیز فتنه را به معنای «مشغولکننده و سرگرمکننده» دانسته است.(۱۱)
ابن عاشور نیز فتنه را به مانند علامه مصطفوی ترجمه میکند. وی میگوید: «فتنه یعنی آشفتگی و پریشانی حالات یک فرد و به هم ریختگی ذهنش به خاطر ترس از به وجود آمدن ناهماهنگی و بینظمی در اموال و افراد.»(۱۲) او نیز معتقد است فتنه با آزمایش و امتحان تفاوت دارد و اساساً این دو به یک معنا نیستند.(۱۳) در مقابل، آلوسی تلاش داشته همین معنا را برساند؛ اما در ادبیات خود ذوق سلیم را به کار نبرده است. او میگوید: «اموال و اولاد فتنهاند؛ یعنی بلا و مصیبت هستند؛ زیرا آنها انسان را در گناه و مشکلات میاندازند. و همانطور که بزرگان گفتهاند خانواده مانند کِرم، آفت طاعات و عبادات است.»(۱۴)
ج) دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای
حضرت آیتالله خامنهای در واژهپژوهی مفردات قرآن، دارای روش خاصی هستند. هر چند بررسی این روش در این یادداشت نمیگنجد؛ اما به طور خلاصه باید گفت ایشان ابتدا به اصل و گوهر معنای واژه توجه میکنند و سپس استعمالات آن را در آیات و روایات متعدد بررسی کرده، سپس بین معنای استعمالی و اصل معنا پیوند برقرار کرده و در نهایت معنای واژه را تبیین میکنند.
با این توضیح، ایشان درباره اصل و گوهر معنای واژه فتنه میفرمایند: «اصل فتنه به معنای امتحان است؛ آزمودن؛ انسان، طلایی را، فلزّی را بکند داخل آتش در کوره، بوته، خالص و ناخالص و سره و ناسرهی آن را از هم جدا کند؛ به این میگویند امتحان و فتنه.»(۱۵) سپس کاربردهای گوناگون واژه فتنه را در آیات و روایات بررسی کرده و میگویند: «در استعمالات گوناگونی که کلمهی فتنه در کلام مجید پروردگار و در نهجالبلاغه و در روایات شده، فتنه را به معنای مشغلهها، مشغولکنندهها، سرگرمکنندهها، چیزهایی که قدرت تفکر درست را از انسان میگیرد نیز میبینیم… «مفتون» یعنی آن کسی که آنچنان مجذوب چیزی شده که از حال خود و از کار خود غافل است.»(۱۶)
فتنههایی که در جامعه اتفاق میافتد نیز به همین معنا باز میگردد. چرا که «فتنهها در جامعه آن چیزهایی هستند که انسانها را مشغول میکنند، قدرت اندیشیدن و دیدن و فهمیدن را از انسان میگیرند… فتنهانگیزان، آن کسانی هستند که در جامعه حوادثی بهوجود میآورند که انسانها را از پیمودن راه درست مشغول میکند.»(۱۷) سپس در پیوند معنای استعمالی و اصل معنا میگویند: «این با همان معنای امتحان و آزمایش هم تطبیق میکند، چون هر یک چنین حادثهای برای انسانها یک آزمایش است.»(۱۸) لذا «فتنه را میتوان با همین معنا هم که ما میکنیم، به معنای آزمایش و آزمون دانست.»(۱۹)
نتیجه اینکه از نظر حضرت آیتالله خامنهای، «فتنه» به معنای «هر چیز سرگرمکننده» است و ترجمه آیه بر این اساس چنین میشود: «اموال و اولاد شما… مشغولکنندهاند، سرگرمکنندهاند، دلبستهکنندهاند، پایبندزنندهاند؛ و البتّه وسیلهی آزمایش هم هستند.»(۲۰)
دقت در ترجمههای فوق نشان میدهد مترجمانی مانند آیتالله مشکینی، استاد صفوی و آقای فارسی تلاش داشتهاند این معنا را به مخاطب برسانند. همچنین مفسران بزرگی مانند مرحوم طبرسی، علامه طباطبائی، سید قطب و دیگران، همین معنا را بیان کردهاند. همچنین شاید بتوان بین دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای و علامه مصطفوی و ابن عاشور نیز پیوند برقرار کرد؛ چرا که وقتی انسان به چیزی مشغول و سرگرم میشود، برنامهها و امور زندگی او دچار اختلال و آشفتگی میشود و به خاطر اینکه هیچ چیزی در جای خود قرار ندارد، دچار پریشان خاطری میشود.
پیامهای تربیتی
خداوند در قرآن کریم، قارون را به عنوان نمونه کسی که اموالش او را به خود مشغول ساخت و از یاد خدا و آخرت باز داشت، مثال میزند. منطق قرآن این نیست که انسان ثروت و اموال نداشته باشد؛ حتی منطق قرآن این نیست که تمام اموال خودش را به دیگران ببخشد؛ بلکه منطق قرآن این است که «وَ لاٰ تَنْسَ نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیٰا؛ بهرهی دنیا را هم فراموش نکن؛ از این مال بخور، بپوش، زندگی کن، راحتی کن، عیش کن، نصیب خودت از دنیا را فراموش نکن؛ یعنی هیچکس نگفته که همهی این پولی را که به دست آوردی، در راه خدا بده؛ ابدا.»(۲۱) منطق قرآن این است که ثروت نباید مایه فساد شود.
در آیه دیگری که با آیه مورد بحث مرتبط است، خداوند میفرماید: «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکمْ وَ أَبْناؤُکمْ وَ إِخْوانُکمْ وَ أَزْواجُکمْ وَ عَشیرَتُکمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کسادَها وَ مَساکنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیکمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ…»(۲۲)
بگو ای پیغمبر اگر پدران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و فامیل شما و آن اموالی که جمع کردید، آن بازرگانی و کسبی که میترسید کساد بشود، آن خانهها و مسکنهایی که از آن خشنود هستید، اگر اینها در نزد شما محبوبتر باشند از خدا و پیغمبر و جهاد در راه خدا، منتظر باشید تا خدا فرمانش را برساند.
در این آیه خداوند میفرماید: «فرزندتان را دوست بدارید، پدر و مادرتان را دوست بدارید، همسرتان را دوست بدارید، اموالتان را دوست بدارید، خانهی مسکونیتان را دوست بدارید، هیچکس نمیگوید دوست نداشته باشید، هیچ جای قرآن نیست که اینها را دوست نداشته باشید، امّا مبارزهی در راه خدا را باید بیشتر از آن دوست داشته باشید… خانهی من، مال من است، دوستش هم دارم، تعمیرش هم میکنم، به کسی هم نمیدهم، امّا اگر جهاد در راه خدا احتیاج به این خانه دارد، این خانه را باز بهقدر جهادم دوست ندارم، جهاد را باید بیشتر دوست داشته باشم.»(۲۳)
بنابراین وقتی آیه قرآن می فرماید «اموال فتنهاند»؛ یعنی اموال نباید انسان را مشغول خود کند و او را از ارزش و هدف والاتر باز بدارد. حضرت آیتالله خامنهای در تبیین این مسئله میفرمایند: «بعضیها هستند که خیال میکنند اگر یک چیزی را از راه حلالی… به دست آوردند، این دیگر هیچ مستحِقّی جز خود آنها ندارد؛ این افراط است… بعضی از آنطرف خیال میکنند که اصلاً کسی باید دنبال مال نرود یا اصلاً مالی را نگه ندارد؛ نه، این هم یکجور دیگر افراط است… البتّه نباید مال در چشم انسان قدر و قیمت معنویات را داشته باشد. زهد، یعنی بیرغبتی نسبت به مال دنیا.»(۲۴)
حال این سؤال ممکن است پیش آید که اگر فرزندان و اموال، سرگرمکننده و مشغولکننده هستند، آیا میتوان آنها را رها کرد و دنبال همسر، فرزند و ثروت نرفت؟ آیه بعدی پاسخ میدهد:«فَاتَّقُوا اَللّٰهَ مَا اِسْتَطَعْتُمْ»(۲۵) حضرت آیتالله خامنهای در تبیین این آیه میفرمایند: «نمیخواهد کناره بگیرید، نمیخواهد زن نگیرید، بچّهدار نشوید، دنبال مال دنیا نروید؛ بروید، مال دنیا هم داشته باشید، اشکالی ندارد امّا با تقوای خدا؛ از خدا برحذر باشید، از امرونهی الهی برحذر باشید، مواظب باشید از آن حدّی و خطّی که خدا برای شما ترسیم کرده تخطّی نکنید.» (۲۶)
نگاه اسلام به تولید ثروت
آنچه در ترجمه آیه و پیامهای تربیتی آن تبیین شد، با منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز تناسب و هماهنگی دارد. از منظر حضرت آیتالله خامنهای، در نگاه کلان به اقتصاد اسلامی، دو رکن اصلی وجود دارد.
«ما وقتی به صورت کلان به زمینهی اقتصاد اسلامی نگاه میکنیم، دوتا پایهی اصلی مشاهده میکنیم. هر روش اقتصادی، هر توصیه و نسخهی اقتصادی که این دو پایه را بتواند تأمین کند، معتبر است. هر نسخهای هرچه هم مستند به منابع علیالظّاهر دینی باشد و نتواند این دو را تأمین کند، اسلامی نیست. یکی از آن دو پایه عبارت است از «افزایش ثروت ملی».
کشور اسلامی باید کشور ثروتمندی باشد؛ کشور فقیری نباید باشد؛ باید بتواند با ثروت خود، با قدرت اقتصادی خود، اهداف والای خودش را در سطح بینالمللی پیش ببرد. پایه دوم، «توزیع عادلانه و رفع محرومیت در درون جامعهی اسلامی» است. این دوتا باید تأمین بشود. و اولی، شرط دومی است. اگر تولید ثروت نشود؛ اگر ارزش افزوده در کشور بالا نرود، ما نمیتوانیم محرومیت را برطرف کنیم؛ نخواهیم توانست فقر را برطرف کنیم. بنابراین هر دوتا لازم است.»(۲۷)
«برای اینکه بتوانیم کشور را از لحاظ ثروت ملی به حد استغناء و بینیازی برسانیم، باید سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی و تولید ثروت در معرض انتخاب همهی آحاد فعال کشور قرار بگیرد؛ یعنی همه باید بتوانند در این زمینه فعالیت کنند.»(۲۸)
بر این اساس، مال و تولید ثروت نه تنها فتنه (به معنای ترجمه نادرست آن) نیست؛ بلکه یکی از ارکان اقتصاد اسلامی است. شاید بتوان گفت «کنز کردن ثروت» و «به کار نگرفتن آن برای رشد جامعه» یکی از مصادیق «مشغول شدن و سرگرم شدن به ثروت» و «مفتون شدن» دانست.
(۱ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۵۸
(۲ الفِتْنَهُ: الامتحان و الاختبار. (الصحاح، ج۶، ص: ۲۱۷۵) الفِتْنَهُ، بالکسر: الخِبْرَهُ (القاموس المحیط، ج۴، ص: ۲۵۵)
(۳ تقول: فَتَنْتُ الذهبَ، إذا أدخلتَه النار لتنظُرَ ما جَودتُه. (الصحاح، ج۶، ص: ۲۱۷۵)
(۴ الفاء و التاء و النون أصلٌ صحیح یدلُّ علی ابتلاءٍ و اختبار. (معجم مقاییس اللغه، ج ۴، ص ۴۷۲)
(۵ أصل الْفَتْنِ: إدخال الذّهب النار لتظهر جودته من رداءته، و استعمل فی إدخال الإنسان النار. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۲۳)
(۶ سوره انفال، آیه ۲۸
(۷ فقد سمّاهم هاهنا فتنه اعتبارا بما ینال الإنسان من الاختبار بهم. (مفردات ألفاظ القرآن، ص ۶۲۴)
(۸ الفِتْنَهُ فعله منه، و یدلّ علی نوع ممّا یوجب الاختلال فی جریان الأمور و الاضطراب، و قد یکون جریان امور حیاه شخص أو أشخاص فتنه لبعض آخر و موجبا للاختلال و الاضطراب فی نظم أموره خیرا أو شرّا. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص: ۲۵)
(۹ الفتنه ما یبتلی و یمتحن به، و کون الأموال و البنین فتنه إنما هو لکونهما زینه الحیاه تنجذب إلیهما النفس انجذابا فتفتتن و تلهو بهما عما یهمها من أمر آخرته و طاعه ربه. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص: ۳۰۸)
(۱۰ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص: ۴۵۲
(۱۱ فی ظلال القرآن، ج۶، ص: ۳۵۹۰
(۱۲ الفتنه لفظ یجمع معنی مرج و اضطراب أحوال أحد و تشتت باله بالخوف و الخطر علی الأنفس و الأموال علی غیر عدل و لا نظام. (التحریر و التنویر، ج۱، ص: ۶۲۵) و الفتنه إلقاء الخوف و اختلال نظام العیش. (التحریر و التنویر، ج۲، ص: ۱۹۹)
(۱۳ معنی الاختبار غیر منظور إلیه فی لفظ الفتنه و إنما المنظور إلیه ما فی الإذابه من الاضطراب و المرج. (التحریر و التنویر، ج۱، ص: ۶۲۵)
(۱۴ بلاء و محنه؛ لأنهم یترتب علیهم الوقوع فی الإثم و الشدائد الدنیویه و غیر ذلک، و فی الحدیث «یؤتی برجل یوم القیامه فیقال: أکل عیاله حسناته»، و عن بعض السلف العیال سوس الطاعات. (روح المعانی، ج۱۴، ص: ۳۲۲و۳۲۳)
(۱۵ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۵۸
(۱۶ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۵۸
(۱۷ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۵۹
(۱۸ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۵۹
(۱۹ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۶۰
(۲۰ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۶۱
(۲۱ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۶۲
(۲۲ سوره توبه، آیه ۲۴
(۲۳ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۶۴
(۲۴ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۶۴
(۲۵ سوره تغابن، آیه ۱۶
(۲۶ تفسیر سورهی تغابن، صفحه: ۱۷۰
(۲۷ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان اقتصادی و دستاندرکاران اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، ۱۳۸۵/۱۱/۳۰
(۲۸ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان اقتصادی و دستاندرکاران اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، ۱۳۸۵/۱۱/۳۰
انتهای پیام