به گزارش ایسنا، مسعود پزشکیان رئیسجمهور شامگاه چهارشنبه ۲۴ بهمن، در ادامه برنامه‌های چهارمین سفر استانی دولت وفاق ملی به مقصد بوشهر، در نشست با فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی استان با بیان اینکه جو صمیمی اینجا من را یاد جوانی‌هایم می‌اندازد، اظهار داشت: در دوره دانشجویی تحت تاثیر تفکر و اندیشه‌ای که داشتیم، فکر می‌کردم می‌توانیم با همان تعداد معدود دوستانم، همه مشکلاتی را که آن زمان در کشور داشتیم حل و همه مملکت را درست کنیم.
رئیس جمهور با بیان اینکه ما آن زمان با همان چند نفر از دوستان‌مان می‌توانستیم دانشگاه را بهم بریزیم، افزود: این حرف را نمی‌زنم که شما هم دانشگاه را بهم بریزید، اما ما آن زمان کارهای زیادی می‌کردیم. در ادامه به خاطر مشکلاتی که در دوران خدمت سربازی با آنها مواجه شدم، مسیر زندگی من تغییر کرد؛ احساس کردم که من با تفکرات، باور و ایده‌هایی که دارم، با دیپلم و یک زندگی معمولی کارمندی امکان زندگی در جامعه و آینده را ندارم، اما به هیچ وجه به فکر رفتن به خارج نیفتادم چرا که باور دارم این مملکت متعلق به ماست.
پزشکیان با اشاره به اینکه پدر پولداری هم نداشتم و باید به خودم اتکا می‌کردم، لذا دیدم که راه دیگری جز درس خواندن ندارم، تصریح کرد: بر همین اساس دوباره تلاش کردم دیپلم مرتبط گرفتم و در آن زمان باز هم بین همه محصلان دختر و پسر منطقه اول شدم. این در حالی بود که بنده تا قبل از آن اساسا خیلی اهل درس خواندن نبودم و بیشتر دنبال جوانی کردن بودم ولی وقتی وضعیت جامعه را دیدم تصمیم گرفتم تغییر کنم، چرا که دیدم در حق مردم نامردی می‌کنند و برخوردهای نامناسب می‌شود و به مردم به چشم انسان نگاه نمی‌شود.
رئیس جمهور گفت: در آن مقطع تصمیم گرفتم پزشک شوم تا به حل مشکلات مملکت در عرصه بهداشت و درمان کمک کنم؛ باور من این است که ما خودمان باید مشکلات جامعه را حل کنیم، اگر نه کسی دیگر از خارج مشکلات ما را حل نخواهد کرد، لذا فکر و زندگی‌ام را صرف طراحی مسیر موفقیت در این راه کردم. بر این اساس پزشک شدم و وقتی در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی به من پیشنهاد شد که مسئولیت بپذیرم، گفتم که قصد بنده این است که در رشته تخصصی خودم پیشرفت کنم تا بتوانم در این عرصه گرهی از مشکلات مردم باز کنم.
به گزارش ایسنا، پزشکیان در بخش دیگری از سخنان خود در نشست با فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی استان بوشهر گفت: چرا باید کشورمان با یک سخنرانی از آن طرف دنیا بههم بریزد؟ چه کسی گفته ما بدون آنها نمی‌توانیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم؟
ادامه دارد