در همین راستا از خانم فاطمه شجاعی، فعال حوزه زنان دعوت کردیم تا در خصوص جایگاه زنان در برنامههای انتخاباتی گفتوگو کنیم و عملکرد مجلس یازدهم دراینخصوص را به بحثوبررسی بگذاریم. وی که یکی از منتقدان جدی عملکرد معاونت زنان در دوره تدبیر و امید بود و به دلیل سخنانش دراینخصوص دادگاهی و با ارائه اسناد و مدارک موفق به اثبات ادعای خود شد، مطالبی را در زمینه لزوم تحول و بهبود وضعیت زنان، شاخصهای مرتبط باعدالت جنسیتی، توجه به حقوق اولیه زنان، بررسی نظام فرهنگی، حقوقی، خانوادگی مرتبط با زنان و تطبیق آن با مبانی اسلامی، رفع موانع ساختاری و بازبینی مسائل مربوط به بانوان مطرح کرد که مشروح آن را در ذیل می خوانید.
باتوجهبه اینکه جزو فعالین حوزه زنان هستید میخواهم ارزیابی حضرتعالی در خصوص انتخابات را جویا شوم همانطور که مستحضر بودید در مقطع ثبتنامها شاهد استقبال خوبی از سوی خانمها بودیم و آمار حکایت از رشد ۳ درصدی زنان داوطلب در انتخابات مجلس داشت؛ اما در نهایت اقبال خاصی به حضور کاندیداهای جامعه بانوان صورت نگرفت و مخصوصاً در تهران هیچکدام از آنها نتوانستند بهصورت مستقیم به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کنند. تحلیل جنابعالی دراینخصوص چیست؟
این مسئله نظر خود ما را هم جلب کرد بهخصوص که هیچ خانمی بین منتخبین استان تهران نیست و علاوه بر این، تعداد بانوانی که قرار است در دور دوم با هم رقابت کنند هم بسیار کم است؛ بهنحویکه اگر همه آنها رأی بیاورند باز هم نسبت آنها به آقایان، اندک است. انتظارمان بیش از این بود و دلایل مختلفی وجود دارد که اقبال به خانمها علیرغم مشارکت بالایشان برای حضور بهعنوان نماینده کم است. طبق آماری که اعلام شده بود حضور خانمها در این دوره از انتخابات، بیش از ۶ برابر کرسیهای مجلس بود و خانمهای تحصیلکرده، توانمند که احساس میکردند میتوانند بیایند و وکیل جامعه زنان باشند برای شرکت در انتخابات ثبتنام کرده بودند از همین رو به نظر من به ثمر نرسیدن مطالبات قانونی زنان در مجلس شورای اسلامی ازجمله عوامل مؤثر در عدم اقبال به کاندیداهای زن است بهعنوانمثال بلاتکلیفی لایحه حفظ کرامت زنان در برابر سو رفتارها، خیلی برای جامعه زنان ناراحتکننده بود.
بیش از ۱۲ سال است که این لایحه در مجلس، دولت و قوه قضائیه چرخید و انقدر جرحوتعدیل شد که در نهایت همان مواردی هم که از این لایحه مانده بود، رأی نیاورد و به نظرم یکی از دلایل سرخوردگی زنان و عدم اقبال به نماینده زن ریشه در این مسائل داشته باشد گویی به نظر میرسد که زنان قدرت و نفوذ لازم را برای مطالبه حقوقشان ندارند؛ از همین رو نهتنها برآوردها در خصوص افزایش تعداد زنان در مجلس محقق نشد؛ بلکه با چنین سقوطی مواجه شدیم که هیچ نمایندهای از خانمها در دور اول انتخابات استان تهران که تعیینکننده است، حضور ندارند و من فکر میکنم مهمترین دلیل ناظر به این مسئله است که مطالبات واقعی زنان به جهت قانونی به ثمر نمیرسد و خانمها از پیگیری مطالباتشان توسط نمایندگان ناامید شدهاند.
به نظرتان اگر همین خانمهایی که داوطلب نمایندگی شده بودند به خانمهای راه یافته به عرصه رقابت رای میدادند اتفاق بهتری در این حوزه رخ نمیداد؟
* کاندیداهای زن شناخته شده نبودند
خانمهایی که نامزد انتخابات بودند، خیلی شناخته شده نبودند و دیده نشدند؛ درصورتیکه منی که رأی میدهم باید یک شناختی از کاندیداها داشته باشم؛ اما متأسفانه اغلب این خانمها افراد شناخته شده نبودند و خود این مسئله هم در نتیجه آرا تأثیرگذار بود.
البته افراد شناخته شدهای هم در لیست بودند که آنها هم رأی نیاوردند؟
من فکر میکنم آنها امتحانشان را پس داده بودند و موضوع آنها فرق میکرد برخی افراد میگفتند؛ چون تعدادی را نمیشناختند به آنها رأی ندادند و این موضوع در مورد آقایان هم صدق میکند به نظر میرسد در این دوره، مردم بادقت و پرسوجوی دقیق اقدام به رأیدادن کردند نه اینکه لیستها را بگیرند و کپی پیست کنند و نامزدهای موردنظرشان را با بررسی، انتخاب کردند و صرفاً بحث شناخته شده بودن مطرح نبود؛ ولی این موضوع در مورد خانمها صادق بود که افراد را نمیشناختند، اما در پاسخ به سؤالتان که چرا خانمهایی که شناخته شده بودند رأی نیاوردند باید بگویم کارنامه این کاندیداها هم مثل بسیاری از نامزدهای مرد، مقبول مردم نبود تا آنها را مجدداً بهعنوان وکیل خودشان به مجلس بفرستند.
مگر خانمهایی که در دورههای قبل انتخاب شده بودند با شعار یا برنامه خاصی وارد بهارستان شده بودند که عدم تحقق وعدههایشان باعث ریزش شد؛ چون در دورههای قبل لیستی بود و خانمها هم ذیل لیست و شعار کلی که مطرح شده بود، موفق به کسب نمایندگی مردم شدند و اینگونه نبوده که خانمها با لیست و شعار جداگانه وارد این عرصه بشوند و انتخابشان مشروط به تحقق و عدم تحقق وعدهها باشد.
انتظاری که وجود داشت همین بود که خانمها مطالبات زنان را پیگیری کرده و به نتیجه برسانند؛ بله شعاری مطرح نبود؛ اما موظف بودند وعدههایی که در سخنرانیها، جلسات پیش از انتخابات، صفحات مجازی شخصی و مصاحبهها مطرح کردند را اجرایی کنند. بههرحال بانوان منتخب گفته بودند که اقداماتی را در راستای پیگیری مطالبات زنان و به ثمر رساندن آنها انجام میدهیم که این اتفاق نیفتاد.
با این توصیفی که داشتند پیشبینی یا ارزیابی شما از مرحله دوم انتخابات به چه صورت است؟
همینطور که عرض کردم حتی اگر همه خانمهایی که به دور دوم راه پیدا کردند هم رأی بیاورند باز هم خواسته ما را برآورده نمیکند و انتظار جامعه زنان این بود که تعداد بیشتری از خانمها نسبت به دور قبل در مجلس شورای اسلامی حضور داشته باشند تا با قدرت بیشتری بتوانند مطالبات زنان را دنبال کنند، ولی علیرغم تمام این اتفاقاتی که رقم خورده و دلایل متعددی دارد به نظر وظیفه نمایندهای که در مجلس حضور پیدا میکند اعم از آقا و خانم پیگیری مطالبات آحاد مردم است چه زن و چه مرد و از همین تریبون استفاده میکنم و به نمایندگان منتخب محترم عرض کنم که مطالبات زنان، خواستههای بسیار جدی و به حقی است و باید پیگیر این موارد باشند. وقایع غائله «زن، زندگی، آزادی» که سال گذشته شاهد آن بودیم هم مزید بر علت شد چرا که شاهد بودیم که چگونه این مطالبات بحق را به انحراف کشید و اگر پاسخ صحیحی به این مسائل داده نشود و پیگیری دقیق و قانونمندی دراینخصوص صورت نگیرد، مسائل و حاشیههای دیگری برای کشور ایجاد میکند، لذا از نمایندگان خواهش میکنم مطالبات زنان را در دستور کار قرار دهند و نگویند چون زن نیستیم پس پیگیری نمیکنیم کف خواسته زنان این است که لایحه حفظ کرامت در مجلس بعدی اصلاح و تقویت شده و انشاءالله به تصویب نهایی برسد.
یکی از سؤالاتم همین بود که بهعنوان فعال حوزه زنان چه انتظاری از مجلس آینده دارید؟ آیا همین موردی که تأکید داشتید یا دیدگاه دیگری هم دارید؟
مجلس دو تا شأن بسیار مهم دارد؛ یکی شأن قانونگذاری که ما در قالب این لایحه مطالبهگر هستیم و خواستار اصلاحش هستیم؛ چون خیلی تنزل پیدا کرده و چیزی از خواستههای زنان در آن باقی نمانده است مسئله بعدی هم شأن نظارتی مجلس است؛ شأن نظارتی برای پیگیری نمایندگان و نظارت بر اجرای این قوانین است. لایحه حفظ کرامت زنان قانونی است که هنوز نصف و نیمه هم تصویب و نهایی نشده است؛ ولی قوانین بسیاری در حوزه زنان داریم که تصویب شدهاند؛ اما به اجرا نرسیدهاند. یک نمونه را برای شما و مخاطبین بیان میکنم ما منشور حقوق و مسئولیت زنان را داریم که مصوب سال ۱۳۸۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی است و همانطور که می دانید مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حکم قانون است؛ البته دو سال بعد مجلس آن را تصویب و شورای نگهبان هم آن را تایید و نهایی میکنند بالغ بر ۲۰ سال از تصویب این قانون گذشته است؛ اما اجرایی و عملیاتی نمیشود؛ در حالی که این منشور مبنای معرفی و تبیین جایگاه زن در نظام جمهوری ایران اسلامی ایران است و صراحتا می گوید «کلیه دستگاههای ذیربط مکلف هستند برحسب وظایف دستگاهی و سازمانیشان برای سیاستگذاری، اتخاذ تدابیر قانونی تصمیمات و برنامهریزیها راجع به زنان قواعد و اصول مندرج در این منشور را رعایت کنند»؛ اما آنچه که در واقعیت می بینیم این است که دولت عوض می شوند و حوزه زنان کلا کن فیکون میشود؛ در حالی که شان نظارتی مجلس می طلبد که در خصوص اجرای این قانون توسط دولت پیگیر باشد تا دولت ها بر محور قانون عمل کنند اما به دلیل اینکه بعد نظارتی مجلس مورد غفلت قرار گرفته است طبیعتا شاهد کوتاهی نهادهای و دستگاههای اجرایی دراینخصوص هستیم.
*قوانین خوبی در حوزه زنان تصویب شده است؛ اما اجرا نمیشود
این تازه یک نمونه از قوانین هست و قوانین دیگری در حوزه زنان داریم که خیلی قوانین خوبی هستند؛ ولی فقط خوباند و به مرحله اجرا و عملیاتیشدن نمیرسند؛ بنابراین از مجلس شورای اسلامی بهخصوص مجلس آتی انتظار میرود که بر شأن نظارتیاش متمرکز شود. همانطور که عرض کردم که لایحه حفظ کرامت انتظارت را برآورده نمیکند و لازم است که مطالبات اصلی زنان در این لایحه گنجانده شود. من فکر میکنم وضعیت نابسامانی در خانوادهها حاکم شده است و متأسفانه آمار طلاق، اعتیاد و انواع آسیبهای اجتماعی افزایشیافته است و اگر سرنخ آنها را بگیریم یک بخش مهم آن به خانواده بر میگردد. فکر میکنم برای پیشگیری از این آسیبها باید از چارچوب نگاههای غربگرایانه برگردیم و حقوحقوق زنان را در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی بر اساس نگرش دینی و اسلامی جستجو کنیم؛ زیرا دستورات دینی حق و حقوقهایی را برای زنان قائل شده؛ اما در عمل اینگونه نیست و نقشهای مختلف زنان، محدودیتها و محرومیتهای مختلفی را بهصورت قانونی، عرف و سنتی به آنها تحمیل کرده است؛ اما از سوی دیگر خبری از امتیازاتی که شارع مقدس و قانون برای زنان در نظر گرفته شده است، نیست؛ سوءرفتار نسبت به حقوق مالی زن یکی از این مطالبات جدی است؛ زیرا زنان استقلال مالی ندارند و اغلب آنها حق تصرفی نسبت به منبع درآمدی خودشان ندارند؛ البته این مسئله در تهران کمرنگ است و زنان صاحب حقوحقوق و درآمد خودشان هستند؛ اما وقتی این مسئله در سطح کشور مورد بررسی قرار میگیرد متوجه میشویم که همسر یا پدر از مالکیت و حق تصرف برخوردار هستند و تصمیم میگیرند که وی پولش را چگونه خرج و کجا هزینه کند.
به نظر میرسد با آنکه دراینخصوص صراحت قانونی وجود دارد؛ اما اگر من بهعنوان یک زن بخواهم با درآمدم ملک یا وسیله نقلیهای بخرم از این آزادی عمل و حق تصرف برخوردار نیستم و این از مصادیق سوءرفتار است که اصلاً در این لایحه دیده نمیشود نظیر این اتفاق در خصوص پرداخت حق مسلمی مثل مهریه هم دیده میشود. شاید به نظر برسد که مهریه یک موضوع کوچک است درحالیکه موضوع مهمی برای تشکیل خانواده است. باید طوری باشد که وقتی سخن از پرداخت مهریه به میان میآید، شاخکهای آقایان تیز شود و نگویند چه کسی داده و چه کسی گرفته و میزان مهریه را کیلویی ۱۰۰ تا ۵۰۰ تا ننویسند و بدانند که باید آن را پرداخت کنند.
خانم هم از اینطرف دلش خوش است که حقی دارد و میتواند به یک تعادلی برسد؛ اما در واقع به حقوق مسلمش دسترسی ندارد ولو اینکه این مسئله در قانون ذکر شده است و با اشراف کاملی که به حقوق مدنی دارم مطلع هستم که قوانین خوبی در این زمینه موجود است؛ اما سازوکار دسترسی به این حقوق مسلم در قانون دیده نشده است تا نماینده مجلس به صداوسیما، وزارت آموزشوپرورش، وزارت علوم و بقیه دستگاههای مرتبط نظارت و این حقوق را مطالبه کند. علاوه باید پیگیر این موضوع باشند که دستگاههای مختلف و مرتبط، چه کار آموزشی و تبیینی برای اجرای این قوانین ـ که حقوق زنهاست ـ انجام دادهاند. به نظرتان اصلاً این موارد مهم اتفاق میافتد که بخواهد حقوق زنان که متقابلاً وظایف آقایان است را به اجرا برساند البته نباید فراموش کرد که خانمها هم یکسری مسئولیت در قبال آقایان دارند که فکر میکنم نسبت به آنها، غفلتهای زیادی صورتگرفته و مجلس شورای اسلامی بهخصوص مجلس آتی باید این قوانین را اجرایی و به عملیاتیشدن آنها نظارت کند و دستگاههای فرهنگی مثل همینهایی که اسم بردم وزارت ارشاد، علوم، بهداشت، وزارت آموزشوپرورش، صداوسیما باید دراینخصوص پاسخگو باشند و نمایندهها باید با مطالبهگری صحیح، آنها را پایکار بیاورند تا حقوق مسلم زنان را تبیین کنند؛ زیرا بسیاری از زنان و دختران ما فکر میکنند که هیچ حقی ندارند و این از عدم آگاهی نشأت گرفته است.
البته این مواردی که مطرح کردید موضوع مصاحبه ما نیست؛ اما با بخش آخر سخنانتان موافقم باتوجهبه انتظاری که از مجلس آتی دارید با این قسمت که باید وظایف نهادهای مختلف و نظارت بر آنها مشخص شود با شما هم نظر هستم؛ اما باتوجهبه شرایط اقتصادی و چالشهایی که وجود دارد باید با قوانین کمک کنیم تا همراهی و همگرایی در خانواده بین زن و مرد افزایش یابد و نباید از قانون چنین انتظاری داشته باشیم که شرایطی را ایجاد کند که مردی همه کارکرد خود را صددرصد در خانه خرج و نیازهای افراد خانواده را تأمین کند؛ اما چنین انتظاری از زنان وجود نداشته باشد در خصوص بحث مهریه هم که به آن اشاره کردید چالشهای زیادی در خصوص پرداخت مهریه وجود دارد؛ بهویژه که پس از روند افزایشی که پیدا کرد، آمار طلاقها شدت گرفت؛ بنابراین قانون مخصوصاً در اینگونه موارد مثل لبه یک قیچی میماند و باید دو طرف ماجرا را در نظر بگیرد تا خدایناکرده، عاملی بر آسیبزدن به رکن خانواده نباشد و بر مشکلات این حوزه نیفزاید
من فکر میکنم قانون میتواند فرهنگ را اصلاح و ترمیم و فرهنگ جدیدی ایجاد کند چنانچه فرهنگ میتواند بهوجودآمدن قوانین کمک کند. مقصود بنده این نیست که با اجرای یک سری قوانین منجمله حقوق مالی زن که یکی از مطالبات ما در این لایحه است و خواستار گنجاندن آن هستیم، شرایطی فراهم شود که مرد بداند که در خصوص مسائل زندگی و هزینههای آن باید با همسرش مشورت کند قصدمان این نیست که خانم بگوید مال خودم و آقا بگوید مال خودم و کشمکشی دراینخصوص ایجاد شود مطمئناً مناسبات خانوادگی، با این شیوه پیش نمیرود در ارتباط با بحث مهریه هم دقیقاً اینطور است. سر اعتراضاتی که صورت گرفت در همین مجلس میخواستند معیار مهریه رو ۱۴ سکه قرار دهند و حقوق زنان را مدام کمتر و کمتر کنند؛ درحالیکه باید یک فضایی ایجاد کرد و این آموزش را به آقایان داد که باید این حق را پرداخت کنند نه اینکه حقوحقوق زنان نادیده گرفته شود.
یعنی قبل از مجلس و فرایند قانونگذاری نیازمند فرهنگسازی دراینخصوص هستیم و قانون بهتنهایی کافی نیست مثل بحث تلفن همراه که وقتی آمد خیلیها گفتند فرهنگ استفاده از تلفن همراه چیست. در فرمایشاتتان اشاره کردید که اینها در لایحه نیامده است؟
ببینید مسئله و سازوکار دسترسی زنان به حقوق مالیشان در لایحه، لحاظ نشده است و برایناساس یک سری زورگوییهایی درون خانواده صورت میگیرد و طبق آن زنان را از دستیابی به حقوق مسلمشان محروم میکند. مگر موضوع این لایحه حفظ کرامت زن در برابر خشونت و سوءرفتار نیست در حال حاضر عدم دسترسی زن به حقوق مالی و جنسی یکی از سوءرفتارهای حادی است که آسیب زیادی به خانواده میزند. بحث خروج از کشور از مواردی است که در لایحه به آن پرداخته شده است و آمدهاند یک سری امتیاز برای زنان نخبه و ورزشکار در نظر گرفتهاند که بدون اذن همسرشان بتوانند برای شرکت در مسابقات قهرمانی یا مجامع علمی از کشور خارج شوند. من میگویم چرا این موارد را متقابل نمیکنیم؛ با تشکیل خانواده زن و مرد در مقابل یکدیگر مسئول هستند پس چهطور مردان، یک ماه، دو ماه، سه ماه زندگی را رها کرده و بهقصد زیارت، سیاحت، مستحبی و… به سفر میروند؛ درحالیکه در فتوای صریح مراجع تقلید آمده است که این سفر جایز نیست؛ یعنی حرام است حالا سؤال من این است که قانونگذاران چه سازوکارهایی را برای حرامهایی که در فقه و شریعت ما آمده است را برای من زن لحاظ کردهاند؟ مگر نه اینکه وظیفه مجلس و قانونگذار این است که فضای تنفسی برای من ایجاد و فضا را از این انسداد خارج کند حرف من این است که این موارد در لایحه دیده نشده است و از منتخبان مجلس دوازدهم انتظار داریم که این موارد را لحاظ کنند.
شما معتقد هستید باید یک سری حقوق نظیر حق خروج از کشور برای زنان تعریف و شرایط متقابلی برای زنان و مردان فراهم شود و از طرف دیگر میگویید مردان باید در موارد مختلف از جمله هزینههای مالی با همسرشان مشورت کنند؛ اما در خصوص زنان معتقد به این مسئله نیستید و از آن بهعنوان حق تصرف مردان بر اموال زنان یاد میکنید درحالیکه طبیعتاً زنان و مردان باید از استقلال برخوردار باشند
نه آنطور نیست ما در عمل شاهد استقلال آقایان بهصورت کامل هستیم؛ اما استقلال خانمها را نداریم.
حرف من این است اگر میخواهیم اَبرو را درست کنیم نباید چشم را کور کنیم البته این مسئله تخصصی است و مطمئناً شما برای این دغدغه فکتهایی هم دارید؛ اما تأکیدم به این موضوع است که همه ابعاد مسئله باید سنجیده شود درست است که توانمند شدن خانمها بهاتفاق خیلی خوبی است و دستاوردهای زیادی برای کشور دارد و یک پیروزی تلقی میشود.
*رجوع به دیدگاه اسلامی بهترین راه برای تأمین استقلال مالی زنان است
آقای صبحی حقوق مالی زن و استقلال مالی زن، از کانال خانواده و همسر از سوی خداوند و مسائل دینی تعبیه و فراهم شده است و نسخه مقابلش هم مسئله اشتغال زنان در بیرون از منزل است که فشارهای زیادی را به خود زنان، نهاد خانواده و در نهایت جامعه وارد میکند که متأسفانه بسیاری از زنان جامعه ما درگیر این مسئله هستند و بهخاطر کف حقوق باید بلهقربانگو باشند و تن به چه چیزهایی بدهند. استقلال مالی زنان مسئلهای است که در هر دو دیدگاه اسلامی و غیراسلامی به آن پرداخته شده است؛ اما علت اینکه من روی مسئله استقلال مالی زن تأکید میکنم این است که دیدگاه اسلامی میگوید که این تأمین باید از کانال خانواده و همسر و در قالب نفقه و مهریه و تحت تصرف زن باشد. دیدگاه غیراسلامی میگوید من شاغل هستم و از این طریق پول در میآورم و هزینههای زندگی را بهصورت مشترک تقسیم بر دو کرده و در تمام هزینهها مشارکت ۵۰ درصدی دارم و اینجاست که بحث زادوولد، جمعیت، انواع داستانهای فروپاشی خانواده و آمار بالای طلاق خود را نشان میدهد. تأکید من روی نسخه اسلامی است و ممکن است در بدو امر سوءاستفادهها، کجاندیشیها و کج کارکردیهایی اتفاق بیفتد؛ ولی به نظرم این عالیترین، درستترین و کاملترین نسخهای هست که پیچیده شده است و بالاخره باید از یک جایی شروع شود. ابتدای عرائضم هم گفتم که چرا مجلس این موضوعات را از قوه قضاییه دنبال میکند درحالیکه باید از دستگاههای فرهنگساز مثل آموزشوپرورش، صداوسیما شروع و پیگیری کند که چه برنامههایی برای جاانداختن این موضوعات انجام شده است.
خانم شجاعی باتوجهبه نکاتی که بیان کردید میخواهم بدانم که اگر زنان داوطلبی که به مرحله دوم راه پیدا کردهاند اگر چنین شعارها و دیدگاههایی را مطرح کنند آیا امکان پیروزی در انتخابات را دارند؟
من فکر میکنم بله چون حق کرامت انسانی زنان، حق مادری زنان، حق مالی زنان، حق جنسی زنان و انواع حقوق زنان امری ملموس است که با واقعیت زندگی زنان آمیخته شده است. در عرایضم به غائله پارسال که مطالبه اصلی زنان را به انحراف برده و به عریانشدن و برهنه نمایی تقلیل دادند، اشاره کردم درحالیکه بالای ۹۰درصد زنان ما درحالیکه دولت و دستگاههای متولی هیچ اقدام جدی در برخورد با مسئله پوشش انجام ندادند، میبینیم خود بانوان اتومات از عفت و پاکدامنیشان حفاظت کرده و حجابشان را برنداشتند و به قول مقام معظم رهبری خود زنان شل حجاب توی دهان اینها زدند که نگاه نکنید که من حجابم شل است؛ اما اجازه نمیدهم که از دینم، اعتقادم و عفتم سوءاستفاده کنید و مطالباتم را به سمت برهنه نمایی و عریان نمایی ببرید. بهعنوان فردی که از سابقه ۲۰ سال فعالیت در حوزه زنان برخوردار است و سخنرانیهای متعددی در دانشگاههای مختلف انجام دادهام و ماهانه در منزلمان روضههای خانگی داریم و در خصوص موضوعات مختلف با خانمهای کوچه، همسایه، معلم، مدرس و اقشار مختلف صحبت میکنیم به شما میگویم که مطالبات اصلی زنان همین مواردی است که عرض کردم و اگر اینها از سوی کاندیداها مطرح شود و در دستور کار مجلس قرار بگیرد قطعاً زنها امیدوار میشوند و بیشتر پایکار میآیند.
برگردیم به ارزیابی خود انتخابات، نتایجی که پس از انتخابات ۱۱ اسفند مطرح شد خبر از جذف چهره های قدیمی و ورود افراد جدید به مجلس شورای اسلامی داد همان طوری که در بخش قبلی صحبتها به آن اشاره داشتم دیدگاه های مختلفی درباره حذف شدن یک عده از چهرههای سیاسی وجود دارد و عده ای گفتنند که منتخبان مردم مشتری داشتند و عرصه برای آنهایی که رأی نیاوردند، تنگ بود و مباحث مختلفی مطرح شد میخواستم دیدگاه شما را هم دراینخصوص بدانم.
*بیتوجهی به میدانداری جوانان بزرگترین اشکال جناحهای سیاسی است
من فکر میکنم شورای نگهبان در این دوره با دست باز تأیید صلاحیتها را انجام داد و حتی به دلیل اعتراضاتی که مطرح شد مجدداً یک سری از افراد را تأیید کردند؛ البته من بهطورکلی به قانون انتخابات نقد دارم و آن هم این است که انتخابات ریاستجمهوری با انتخابات مجلس خیلی متفاوت است؛ زیرا برای ریاستجمهوری تعداد انگشت شماری وارد عرصه رقابت میشوند و ارزیابی آنها به جهت اینکه صلاحیت دارند یا نه خیلی زمان بر نیست؛ لذا بررسی و شناخت مردم نسبت به عملکرد این افراد و کارنامهشان سادهتر است مضاف بر اینکه تلویزیون هم مناظرههایی برگزار میکند؛ اما در خصوص انتخابات مجلس این شرایط نیست و صدها کانال تلویزیونی در استانها و تهران ایجاد میشود تا نمایندهها به بیان دیدگاههایشان بپردازند و عملاً مردم نمیتوانند با مهلت یکهفتهای برای تبلیغات با برنامه کاندیداها آشنا شوند؛ بنابراین لازم است تا تجدیدنظری در انتخابات مجلس صورت بگیرد تا مردم آگاهانه و با فراغبال بیشتری به آن بپردازند و شورای نگهبان هم زمان بیشتری برای بررسی صلاحیتها داشته باشند. ما نمیتوانیم واقعیتهای جامعه را نادیده بگیریم و مردم از سوءمدیریتها و مشکلات اقتصادی رنج میبرند و از سوی دیگر نیز نمیتوان اثر تبلیغات گسترده رسانههای معاند که میلیاردها دلار صرف آنها میشود را کتمان کرد گرچه اتفاقات خیلی خوبی در این دولت رقم میخورد؛ ولی خواستههای مردم هنوز برآورده نشده است و تورم و گرانی مردم را آزار میدهد و این عوامل باعث میشود که اقبال مردم به انتخابات کاهش یابد با همه این اوصاف اگر نمودار و میانگین مشارکت مردم در انتخابات مجلس را نگاه کنید متوجه این موضوع میشوید که آمار مشارکت با دورههای قبل برابری میکند و تفاوت فاحش نیست و به نظرم میرسد شور، هیجان و اقبالی که مردم در انتخابات ریاستجمهوری دارند بیشتر از انتخابات مجلس است.
لیست آقای مطهری عرضه شد و دیدیم که مردم از آن استقبال نکردند؛ اما برخی اینگونه عنوان میکنند که مشارکت اثرگذاری نبود
به نظر من این تحلیلها منصفانه و مطابق با واقعیتهای جامعه نیست. در واقع جریان اصلاحطلب با لیست آقای مطهری آمدند و بحث روزنه گشایی هم که از سوی تعداد زیادی از افراد تأثیرگذار اصلاحطلبها بودند این موضوع را مطرح کردند. به نظرم جریان اصلاحات تمام تلاشش را دراینخصوص کرد و همه ظرفیتهایش را به میدان آورد تا بتواند در قدرت سهیم شده و از آن استفاده کنند و اشکال مهمی که به هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب وارد است، این است که جوانها را وارد این عرصه نکرده و روی چهرههای قدیمیتر و افرادی که تجربه بیشتری دارند مانور میدهند. همانطور که عرض کردم افراد شناخته شده، کارنامه مشخصی دارند و مردم هم این بار بادقت و بررسی بیشتر اقدام و آگاهانهتر از قبل انتخاب کردند و به جرأت میتوانم بگویم این انتخابات نسبت به دورههای قبلی که مبتنی بر شور و هیجان جوانان و نوجوانها بود و با رقص، موسیقی، شعارهای مبهم، کلی، دهنپرکن و توخالی نظیر اینکه که به جوانها آزادی میدهیم یا بحث اینچنینی بود تفاوت داشت و این مباحث در انتخابات اسفندماه خیلی کمرنگتر بود؛ بنابراین مردم و جوانها دنبال این شعارها نبودند و کاندیداها را بهصورت انفرادی مورد بررسی قرار داده و با یکدیگر دراینخصوص گفتوگو میکردند؛ البته فضای مجازی هم در این زمینه خیلی کمک کرد تا افراد مستقل بتوانند دیدگاهشان را طرح کنند؛ بنابراین قضاوت در خصوص مردم و طرح سخنانی نظیر اینکه اینها آن اصلکاریها نبودند اصلاً منصفانه و واقعبینانه نیست مسئولان باید بپذیرند که مردم به دلیل آنکه خواستههای آنها را اجرا و عملیاتی نکردند، دلخور هستند و به نظرم قدم اول برای رشد و پیشرفت این است که خطای خود را بپذیریم و از آن برگردیم پس باید بپذیرید که خطاهایی داشتید و مورد اقبال مردم نبودید چه اصولگراها چه اصلاحطلبها. خصوصاً افراد شاخص که سابقه نمایندگی مجلس، وزارت و مسئولیتهای مختلف داشتند؛ اما مردم به آنها توجه نکردند و این افراد در وهله اول باید عملکرد خودشان را بررسی کنید نه اینکه شعور مردم را به سنجش بگذارند. مردم کاملاً هشیار و آگاه به شعب اخذ رأی آمدند و نمایندههای منتخب هم نماینده همه مردم و موظف هستند تا مطالبات گروهایی را که در انتخابات حضور نداشتند را هم دنبال کنند. سادهترین حرف این انتخابات این است که آقا عملکرد شما درست نبوده و ما از شما ناراحت هستیم و یک عده با رأیدادن و پسزدن افراد شناخته شده و گروه دیگر با رأی ندادن سعی کردند تا حرف خود را به گوش مسئولین برسانند و امیدوارم که این پیام به گوش آنها رسیده باشد. من برای همه منتخبان مردم در خانه ملت آرزوی توفیق دارم و امیدوارم مطالبات واقعی نه سیاسی و هیجانی را دنبال کنند و حوزه زنان را بیش از گذشته مورد عنایت قرار دهند؛ زیرا جامعه زنان بهشدت نیاز دارد که حرفهایش شنیده شود.
یک توصیه خیلیخیلی اکیداً هم روی بعد نظارتی مجلس دارم و خواهش میکنم که نمایندهها، نظارت دقیقی بر اجرای قوانین بهخصوص در حوزه زنان و خانواده داشته باشند.
انتهای پیام