پنجشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۳ /
9736
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۵۱
22 بازدید
۰

خبر روز : وقتی این رزمنده دفاع مقدس لباس همرزمش را از بین برد /غلامرضایی! لباس‌های من رو بده!

۰ (۰) خبر روز : وقتی این رزمنده دفاع مقدس لباس همرزمش را از بین برد /غلامرضایی! لباس‌های من رو بده! به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمدرضا غلامرضایی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، تعریف می‌کند: «سال ۱۳۶۲ در خط دوم پدافندی در جزیره مجنون مستقر بودیم. بعضی از بچه‌ها آن قدر مخلص بودند که نصفه شب‌ها […]



۰
(۰)

خبر روز : وقتی این رزمنده دفاع مقدس لباس همرزمش را از بین برد /غلامرضایی! لباس‌های من رو بده!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمدرضا غلامرضایی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، تعریف می‌کند: «سال ۱۳۶۲ در خط دوم پدافندی در جزیره مجنون مستقر بودیم. بعضی از بچه‌ها آن قدر مخلص بودند که نصفه شب‌ها بلند می‌شدند پوتین‌های یکدیگر را واکس می‌زدند.

آنگونه که فارس روایت می‌کند، یک شب تصمیم گرفتم بیدار شوم و در ثواب کار آن‌ها شریک شوم. وقتی سراغ پوتین‌ها رفتم، دیدم همه واکس زده و مرتب کنار هم چیده شده‌اند. به این نتیجه رسیدم که عده‌ای زودتر از من بلند شده و ثواب‌ها را تقسیم کرده‌اند.

چون به زور خودم را از خواب جاکن کرده بودم، نمی‌خواستم ثواب نکرده بروم بخوابم.ناگهان چند نفر از نیروها از خط مقدم برگشتند. لباس‌هایشان را در آوردند و رفتند خوابیدند. از بس خسته بودند، فوری خوابشان برد.لباس‌هایشان را برداشتم و کنار تانکر آب بردم. لباس‌ها را داخل تشت آب گذاشتم تا خیس بخورد. نمی‌دانستم از کجا باید تاید تهیه کنم.

یکی از بچه‌ها بیرون از سنگر مشغول خواندن نماز شب بود. صبر کردم و وقتی نمازش تمام شد، از او پرسیدم: «برادر! نمی‌دونی تاید کجاس؟ می‌خوام لباس بشورم.»

با انگشت اشاره کرد و گفت: «برو توی اون سنگر آخری.» وارد سنگر آخر شدم. خیلی تاریک بود. چند تا گونی کنار هم چیده بودند. با اطمینان از اینکه مواد داخل گونی‌ها پودر رختشویی است، یک مشت برداشتم و آمدم شروع به شستن لباس‌ها کردم. یک دفعه متوجه شدم دست‌هایم داغ شد. اهمیت ندادم. پیش خودم گفتم: «شاید تایدها غنیمتی و خارجیه، کیفیتش با تایدهای ما فرق می‌کنه.»

ادامه که دادم، تاروپود لباس‌ها از هم پاشید. یقه از یک طرف آستین از یک طرف و …

لباس‌های چاک خورده را بردم ریختم پشت خاکریز. رفتم ماجرا را به آن برادر رزمنده‌ای که نماز شب می‌خواند گفتم. گفت: «مگه از کجا تاید آوردی؟» جواب دادم: «همونایی که توی سنگر آخری دم در بود.»

با تعجب گفت: «دیوونه! گونی‌های دم سنگر کلر بود. باید از گونی‌های آخر سنگر تاید بر می‌داشتی.» آرام گفتم: «صداشو در نیار که ثواب کردنم به ما نیومده.»

رفتم خوابیدم. فردا صبح با اینکه چند نفر از بچه‌ها متوجه خطای من شدند، اما به رویم نیاوردند. ۱۷ سال از این ماجرا گذشت. یک روز در صف نانوایی ایستاده بودم. نفر پشتی با دست زد روی شانه‌ام و گفت:

«غلامرضایی! لباس‌های من رو بده.» چشمانم گرد شد. پرسیدم: «کدوم لباس؟» با خنده گفت: «همون لباس‌هایی که هفده سال پیش، نصفه شب بردی با کلر داغونشون کردی.»

۲۷۲۱۹

منبع

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

Average rating ۰ / ۵. تعداد آرا: ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

برچسب های :
3 ماه پيش [ 2569 بازدید ]
9 ماه پيش [ 317 بازدید ]
8 ماه پيش [ 272 بازدید ]
8 ماه پيش [ 263 بازدید ]
7 ماه پيش [ 254 بازدید ]
5 ماه پيش [ 171 بازدید ]
8 ماه پيش [ 169 بازدید ]
8 ماه پيش [ 166 بازدید ]
5 ماه پيش [ 161 بازدید ]
6 ماه پيش [ 161 بازدید ]
7 ماه پيش [ 161 بازدید ]
5 ماه پيش [ 148 بازدید ]
6 ماه پيش [ 121 بازدید ]
8 ماه پيش [ 116 بازدید ]
8 ماه پيش [ 113 بازدید ]
5 ماه پيش [ 110 بازدید ]
8 ماه پيش [ 108 بازدید ]
8 ماه پيش [ 107 بازدید ]
8 ماه پيش [ 105 بازدید ]
8 ماه پيش [ 103 بازدید ]
newstimes 8 دقيقه پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 54 دقيقه پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 1 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 2 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 2 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 2 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 3 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 11 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 12 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 12 ساعت پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 13 ساعت پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 13 ساعت پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 13 ساعت پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 14 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 14 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 15 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 15 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 15 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 16 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 17 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
6 ماه پيش [ 19 بازدید ]
6 ماه پيش [ 24 بازدید ]
6 ماه پيش [ 17 بازدید ]
8 ماه پيش [ 22 بازدید ]
6 ماه پيش [ 26 بازدید ]
7 ماه پيش [ 21 بازدید ]
6 ماه پيش [ 23 بازدید ]
6 ماه پيش [ 25 بازدید ]
9 ماه پيش [ 25 بازدید ]
6 ماه پيش [ 20 بازدید ]
6 ماه پيش [ 19 بازدید ]
8 ماه پيش [ 22 بازدید ]
7 ماه پيش [ 21 بازدید ]
8 ماه پيش [ 12 بازدید ]
8 ماه پيش [ 24 بازدید ]
6 ماه پيش [ 15 بازدید ]
6 ماه پيش [ 22 بازدید ]
6 ماه پيش [ 16 بازدید ]
7 ماه پيش [ 19 بازدید ]
8 ماه پيش [ 22 بازدید ]

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید