دوشنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۳ /
66236
۱۵ دی ۱۴۰۳ - ۶:۵۶
3 بازدید
۰

خبر روز : دختر سردار سلیمانی: به پدرم می گفتم عمو، انقدر که دیر به دیر او را می دیدیم/ گفت از من چه توقعی دارید، اینکه بی خیال باشم یا تاجر؟

۰ (۰) خبر روز : دختر سردار سلیمانی: به پدرم می گفتم عمو، انقدر که دیر به دیر او را می دیدیم/ گفت از من چه توقعی دارید، اینکه بی خیال باشم یا تاجر؟ به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به مناسبت سالروز شهادت سردار سلیمانی، نرگس سلیمانی فرزند ارشد شهید سلیمانی و عضو شورای شهر تهران […]



۰
(۰)

خبر روز : دختر سردار سلیمانی: به پدرم می گفتم عمو، انقدر که دیر به دیر او را می دیدیم/ گفت از من چه توقعی دارید، اینکه بی خیال باشم یا تاجر؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به مناسبت سالروز شهادت سردار سلیمانی، نرگس سلیمانی فرزند ارشد شهید سلیمانی و عضو شورای شهر تهران به روایت خاطره ای از پدر پرداخت.

بر اساس روایت جماران نرگس سلیمانی گفت: حاج قاسم خیلی دیر به دیر می‌آمدند و من هم خیلی بچه بودم. عموهای زیادی اطراف ما بودند منظورم دوستان بابا هست و از طرف دیگر، ایشان را هم دیر به دیر می‌دیدیم. وقتی من به ایشان می‌گفتم عمو، ایشان ناراحت می‌شد و برای اینکه جبران کند، زمانی که در باید در محدوده خارج از خط مقدم حضور پیدا می‌کردند، من را با خودشان به پادگان می‌بردند و من در یک اتاقی در کنار ایشان می‌ماندم تا ایشان به کارهای‌شان می‌پرداختند و آخر شب برمی‌گشتیم و برای اینکه مرا خوشحال نگه دارد و راضی شوم دوباره با او به پادگان بروم، دور یک میدانی که یک آبنمای رنگی داشت، چندین بار با ماشین می‌چرخید تا من این آبنمای رنگی را ببینم. بعد پیاده می‌شدیم و در آن فضای پارک قدم می‌زدیم و با هم را می‌گذراندیم که مثلاً این جذابیت باعث شود که من دوباره فردا با او بروم و خسته نشوم.

فرزند ارشد شهید سلیمانی در بخش دیگری از سخنانش درمورد اعتراض به پدر در حضور بیش از اندازه در جبهه سوریه و عراق بیان داشت: شهید سلیمانی اگرچه بدو ورودش به منطقه برای مبارزه با سرطانی مانند داعش پایه‌های اعتقادی داشت، اما رفته رفته مسائل دیگری هم در او شکل گرفت. وقتی قضیه ایزدی‌ها پیش آمد که شما می‌دانید ایزدی‌ها در منطقه به نام دیگری هم شناخته می‌شوند، و آن فجایع غم‌انگیز و دردمنشانه رقم خورد و تصاویر وحشیانه‌ای که به دنیا مخابره می‌شد، خب این ما را خیلی نگران‌تر از پیش می‌کرد و ما به ایشان اعتراض کردیم.

وی ادامه داد: ما گریه می‌کردیم و می‌گفتیم چرا شما باید بروید؟ و چرا کسی دیگری نمی‌رود؟ ایشان گفتند که من اگر می‌روم، برای آزادی انسان‌ها می‌روم و بعد وقتی که به سفر رفت، آنجا یک نامه‌ای نوشت. حاج قاسم نوشتن را خیلی دوست داشت و چون کم با خانواده بود اما کیفیت روابطش با خانواده خیلی خوب بود. وقتی نبود هم، هر یک از ما دخترها دفتری داشتیم که با خودش می‌برد و در اون بحبوحه نبرد و در آن شلوغی‌ها و حوادث، لحظه‌ای را که خلوت می‌کرد، برای داشتن ارتباط با خانواده، برای ما می‌نوشت.

نرگس سلیمانی افزود: هر بار که می‌رفت دفتر یکی از دخترها را با خودش می‌برد. آن بار، دفتر فاطمه خانم را با خودش برده بود و برای او نوشته بود. نامه خیلی زیبایی نوشته بود و آن سوالی که قبل از رفتنش از ایشان پرسیده بودیم، آنجا که رسیده بود، فراغتی پیدا کرده بود و در آن فاصله چند ساعته، نوشته بود.

وی اضافه کرد: پدر در بخشی از آن نامه نوشته بودند: «عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند؛ بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود؛ دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می‌کنید؛ چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و برای آن طفل گریان که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است؛ پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید؛ بگذارید بروم. چگونه می‌توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است. من جا مانده‌ام. دخترم خیلی خسته‌ام. ۳۰ سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌توانم؛ نمی‌خواهم بخوابم؛ من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرات بر هم آمدن نداشته باشد؛ تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند؛ وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس است، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است، حسینم یا رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم؟ بی‌خیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم این‌گونه زندگی بکنم.»

۲۷۲۱۸


منبع

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

Average rating ۰ / ۵. تعداد آرا: ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

4 ماه پيش [ 3225 بازدید ]
9 ماه پيش [ 350 بازدید ]
9 ماه پيش [ 301 بازدید ]
8 ماه پيش [ 295 بازدید ]
9 ماه پيش [ 282 بازدید ]
6 ماه پيش [ 205 بازدید ]
7 ماه پيش [ 196 بازدید ]
9 ماه پيش [ 190 بازدید ]
9 ماه پيش [ 172 بازدید ]
6 ماه پيش [ 171 بازدید ]
8 ماه پيش [ 167 بازدید ]
6 ماه پيش [ 165 بازدید ]
7 ماه پيش [ 140 بازدید ]
9 ماه پيش [ 122 بازدید ]
9 ماه پيش [ 120 بازدید ]
6 ماه پيش [ 116 بازدید ]
5 ماه پيش [ 115 بازدید ]
9 ماه پيش [ 114 بازدید ]
9 ماه پيش [ 113 بازدید ]
9 ماه پيش [ 113 بازدید ]
newstimes 12 دقيقه پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 21 دقيقه پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 23 دقيقه پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 44 دقيقه پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 59 دقيقه پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 1 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 1 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 1 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 2 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 2 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 2 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 2 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 2 ساعت پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 2 ساعت پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 3 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
newstimes 3 ساعت پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 3 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 3 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 3 ساعت پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 3 ساعت پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 6 ماه پيش [ 19 بازدید ]
newstimes 8 ماه پيش [ 18 بازدید ]
newstimes 5 ماه پيش [ 9 بازدید ]
newstimes 9 ماه پيش [ 66 بازدید ]
newstimes 6 ماه پيش [ 12 بازدید ]
newstimes 9 ماه پيش [ 19 بازدید ]
newstimes 9 ماه پيش [ 71 بازدید ]
newstimes 4 ماه پيش [ 13 بازدید ]
newstimes 8 ماه پيش [ 20 بازدید ]
newstimes 8 ماه پيش [ 26 بازدید ]
newstimes 30 روز پيش [ 2 بازدید ]
newstimes 6 ماه پيش [ 16 بازدید ]
newstimes 9 ماه پيش [ 58 بازدید ]
newstimes 6 ماه پيش [ 19 بازدید ]
newstimes 17 روز پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 1 ماه پيش [ 3 بازدید ]
newstimes 1 ماه پيش [ 1 بازدید ]
newstimes 7 ماه پيش [ 24 بازدید ]
newstimes 4 ماه پيش [ 12 بازدید ]
newstimes 5 ماه پيش [ 16 بازدید ]

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید