غزال زیاری: شبکه پیچیدهای در اعماق ذهن انسان، مسئولیت یکی از مهمترین تواناییهای ما را بر عهده دارد: توانایی تشخیص چهره.
تیمی از متخصصان روانشناسی دانشگاه یورک، در حال انجام مطالعه جدیدی برای درک بهتر نحوه پردازش و شناسایی چهرهها توسط مغز هستند و در این مطالعه، از سریال تلویزیونی بازی تاجوتخت (Game of Thrones) برای حل این معمای جذاب بهره میبرند.
کایرا نواد، دانشجوی دکترا و نویسنده اصلی این مطالعه در اینباره توضیح داد: «ما تصمیم گرفتیم تا بخشهایی از سریال بازی تاجوتخت را به شرکتکنندگان نشان دهیم؛ چون این سریال به لطف شخصیتهای قوی و عمیقش، مردم دنیا را حسابی به خودش جذب کرده است.»
تعاملات اجتماعی موفق با توانایی ما در تشخیص چهره مرتبط است و دستوپنجه نرم کردن با این تواناییها میتواند منجر به انزوا، اضطراب و پریشانی عاطفی شود.
فعالیت بالای مغز
در جریان این مطالعه، ۷۰ شرکتکننده حضور داشتند که نیمی از آنها قبلاً سریال بازی تاجوتخت را تماشا کرده بودند و نیمی دیگر آن را ندیده بودند.
محققان از داوطلبان، در هنگام تماشای این سریال اسکن مغزی MRI گرفتند. طبق توضیح نواد: «بسیاری از مطالعات قبلی در مورد مکانیسمهای مرتبط با تشخیص چهره در مغز، در محیطهای آزمایشگاهی و با بهرهگیری از تصاویر استاتیک دوبعدی از چهرهها انجامشده بود؛ اما هدف ما ایجاد قالب مطالعهای است که بیشتر شبیه زندگی واقعی باشد و از ویدئو برای به نمایش درآوردن صحنههای پیچیده با افراد متعدد بهره میبریم.»
اسکنهای MRI نشان داد که وقتی شخصیتهای کلیدی سریال به نمایش درمیآیند، مناطقی از مغز که با شناخت شخصیتهای غیربصری مرتبط است، در بینندگانی که با این شخصیتها آشنا هستند، فعالیت بیشتری نشان میدهد.
بهعلاوه علاقهمندان به سریال بازی تاجوتخت، ارتباطات مغزی بهتری برای اطلاعات بصری و غیر بصری در مورد شخصیتها دارند. این گرایش در بین افرادی که این سریال را ندیده بودند، وجود نداشت.
ادراکپریشی چهرهای چیست؟
ادراکپریشی چهرهای، چهرهکوری یا چهرهناشناسی (prosopagnosia) نوعی اختلال عصبشناختی است که درواقع به معنای ناتوانی در بازشناسی چهرههاست و در موارد بسیار شدید، فرد ممکن است شخص توانایی بازشناسی چهرهٔ خود را نیز نداشته باشد.
در ادامه این مطالعه، محققان به سراغ افراد مبتلا به ادراکپریشی چهرهای رفتند. آنها داوطلبان مبتلا را مثل تحقیق قبلی به دو گروه تقسیم کردند که نیمی از آنها سریال بازی تاجوتخت را تماشا کرده بودند و نیمی دیگر نه. طبق گزارشهای منتشره، این وضعیت تقریباً ۱ نفر از هر ۵۰ نفر را تحت تأثیر قرار داد.
برخلاف شرکتکنندگان قبلی، شرکتکنندگان در این دوره از مطالعه که به ادراکپریشی چهرهای مبتلا بودند، هیچ نشانی از افزایش فعالیت مغز مرتبط با آشنایی با شخصیتها نداشتند و ارتباطات مغزی مرتبط با اطلاعات بصری و غیر دیداری نیز در آنها ضعیفتر بود.
تیم اندروز، نویسنده ارشد این مطالعه دراینباره توضیح داد: «در شرایطی که باور بر این بود که ما چهرهها را با یادگیری ویژگیهای بصریشان (مثل ویژگیها، پیکربندی و بافت) تشخیص میدهیم، اما این مطالعه حاکی از آن است که ارتباطاتی بین چهره با دانش ما درباره شخص، ازجمله ویژگیهای شخصیت، زبان بدن، تجربیات شخصی ما و احساساتمان نسبت به آنها، وجود دارد.»
نویسندگان این مقاله به این جمعبندی رسیدهاند که گویا ادراکپریشی چهرهای با کاهش اتصالات عصبی مرتبط است. این موضوع مانع از توانایی افراد در ارتباط دادن ویژگیهای صورت با دانش موجود از آن شخص میشود که نقش مهمی در تشخیص چهره ایفا میکند.
در این راستا درک نحوه تجزیهوتحلیل چهرهها توسط مغز، در راستای یافتن راهکارهای درمانی مؤثر برای بیماران ادراکپریشی چهرهای حیاتی به نظر میرسد. اعضای این تیم تحقیقاتی در نظر دارند تا در مرحله بعد، مطالعات بیشتری را برای کاوش در مکانیسمهای عصبی زیربنایی تشخیص چهره و شناسایی عواملی که منجر به اختلال این توانایی خواهد شد انجام دهند.
منبع: interestingengineering